در بازاریابی ربایشی ما شاهد این هستیم که مشتری به دنبال ما میآید. نه اینکه ما به دنبال مشتری برویم و اساس این بازاریابی بر پایه تولید محتوا نوشته شده. در این مقاله از بلاگ میز میخواهیم راجع به بازاریابی ربایشی صحبت کنیم و در برخی موارد آن را با نقطه مقابلش یعنی بازاریابی برونگرا مقایسه کنیم.
تاریخچه مارکوس شریدان در سال ۲۰۰۷، هنگامی که در آمریکا وضعیت اقتصادی مناسب وجود نداشت و ورشکستگی کسب و کارها امری عادی بود، بازاریابی ربایشی متولد شد. در آن سالها تبلیغات و بازاریابی برای جذب مشتری جواب نمیداد. مارکوس شریدان یک شرکت برای ساخت استخر داشت و طبیعی بود کسی در آن زمان به فکر ساخت استخر نباشد. در این مرحله مارکوس به فکر واداشته شد و در جستوجوی یک روش بازاریابی جدید و بهتر بود. در این لحظات بود که بازاریابی ربایشی ساخته شد. مارکوس شریدان چه کار کرد؟ مارکوس شریدان در اولین قدم، یک وبسایت خاص برای خودش طراحی کرد. این سایت حکم حضور او و شرکتش در فضای اینترنتی بود. پس ازطراحی این سایت مارکوس درون آن را پر کرد از مقالههای مربوط به کسب و کارش. بدین گونه که اگر شخصی قصد دارد از موتور جستجو مشکل خود را در زمینه ساخت استخر حل کند، در اولین قدم به سایت مارکوس میرسد. برای مثال اگر یک نفر علاقهمند به دانستن هزینه ساخت یک استخر باشد، با سرچ در اینترنت، به سایت مارکوس راهنمایی میشود. در آن زمان به این دلیل که هیچ محتوای با کیفیتی در زمینه ساخت استخر تولید نمیشد، گوگل تمام افرادی که نیاز به دیتا داشتند را به سایت مارکوس راهنمایی میکرد.
اما بازاریابی ربایشی چیست؟
احتمالا تا الان حدس و گمانهایی راجع به این موضوع داشتهاید. اما اگر بخواهیم توضیح دقیقی را به شما بدهیم این است که شما به دنبال مشتری نروید. درواقع کاری کنید که مشتری به سمت کسب و کار شما بیاید. این موضوع در زمینه تولید محتوا بسیار دیده میشود. شما یک مقاله را تالیف کرده و در سایت خود قرار میدهید. شاید در همان لحظه کسی تعاملی با مقاله نداشته باشد،اما پس ازگذشت مدتی اگر کسی به آن مقاله نیاز پیدا کند و وارد سایت شما بشود، یعنی شما در بحث بازاریابی ربایشی موفق عمل کردهاید. در این بحث مکانهایی مانند شبکههای اجتماعی در اولویت دوم قرار میگیرند. مثالی ملموس برای بازاریابی ربایشی همان جستوجوی روزانه ما در گوگل و ورود به سایتهای مختلف است. در این حالت شما به آن سایت به خاطر مقالاتش جذب شدهاید. در این بخش شما به جای سرمایهگذاری برای پیدا کردن مشتری به سرمایهگذاری بر رسانههای خود جهت جذب مشتری مشغول میشوید. از نظر رابطهای این بازاریابی به بازاریابی سببی نیز شبیه است و حتی میتوان گفت بازاریابی سببی بخشی از بازاریابی ربایشی است. چرا که در بازاریابی ربایشی با مشتریان خود رابطهای نزدیک و دوستانه برقرار میکنید و در آنجا بحث فقط جذب مشتری نیست.
بازاریابی برونگرا: به دنبال مشتری بدو
این نوع بازاریابی به شدت شبیه بازاریابی سنتی است و برخلاف بازاریابی ربایشی به دنبال کارهایی مانند تبلیغات میرود تا مشتری را جذب کند. البته به این دلیل که در گذشته رسانهها محدود به روزنامهها و مجلات بودند و امکان برپایی رسانه برای کسب و کار نبود، امکان انجام بازاریابی ربایشی وجود نداشت. اما باید بدانید که بازاریابی برونگرا دقیقا مقابل بازاریابی ربایشی قرار دارد.
مقایسه بازاریابی درونگرا و برونگرا
در زیر میخواهیم به صورت گزینهای به مقایسه این دو نوع بازاریابی بپردازیم. بازاریابی درونگرا
- دنبال توجه مخاطب به جای فروش محصول
- وجود ارتباط دوطرفه
- مشتری به دنبال شما میگردد
- تولید محتوای با ارزش برای مخاطب
بازاریابی برونگرا
- دنبال فروش محصول
- ارتباط به فروش ختم میشود
- شما به دنبال مشتری میگردید
- تولید محتوایی وجود ندارد
مزایای بازاریابی ربایشی
- مشتری در زمان نیاز شما را پیدا میکند
در این نوع بازاریابی شما هیچگونه دخالتی در آمدن مشتری ندارید اما اگر مشتری سایتتان را پیدا کند یعنی نیازمند خدمات شماست و شما برای حضور و جذب او فقط به تولید محتوای با کیفیت پرداختهاید.
- اعتماد مشتریان را جلب میکند
وقتی مشتری پیش شما آمده است به دلیل نیازمند بودن او و کیفیت محتوا و خدمات، به شما اعتماد پیدا کرده است و اگر پیشنهاد منطقی دیگری به او بدهید به احتمال خیلی زیاد آن را قبول خواهد کرد.
- تاثیر کارهای شما مقطعی نخواهد بود
اگر شما بخواهید برای برند یا کسب و کارتان تبلیغ کنید مطمئنن با مشکل محدودیت زمانی مواجه میشوید. اما در اینجا چون شما در رسانه خود به فعالیت مشغول هستید محدودیت زمانی شمارا تهدید نمیکند.
- بازدهی بیشتر نسبت به بقیه روشها
در روشهایی مانند تبلیغات شما مجبور به پرداخت هزینهای هنگفت میشوید و در خیلی از مواقع مخاطبان رسانهای که در حال تبلیغ شما است نیازی به بازدید از سایت شما را ندارند. به همین خاطر تبلیغاتی به این شکل مانند ریختن پول در سطل آشغال است.
- تمرکز بر ایجاد رابطه با مشتری
نباید بازاریابی را فقط روشی برای جذب مخاطب دید. شما باید در بازاریابی ربایشی در حال طرح یک برنامه برای تبدیل غریبهها به دوستان باشید.
- معرفی بیشتر
در این قسمت با شاهد بازاریابی دهان به دهان هستیم. به این صورت که مشتریان شما راجع به کسب و کار شما صحبت میکنند و باعث میشوند که شما سر زبانها بیوفتید. این موضوع را میتوان یک تبلیغ مجانی برای کسب و کارتان نیز ببینید.
معایب و مشکلات پیش رو در بازاریابی درونگرا
- رشد زمانبر
کسب اعتبار و شناخته شدن در این نوع بازاریابی بسیار زمانبر است. لازم به ذکر است که پایهها و استراتژی بازاریابی درونگرا به طور کلی یر اساس راهکارهای طولانی مدت شکل گرفته.
- نیاز به تخصص
شما در زمینه بازاریابی درونگرا به کسانی نیاز دارید که به نوشتن در حوزه تخصصی شما وارد باشند و بتوانند خوب بنویسند.
مطلب پیشنهادی: بازاریابی رابطه ای چیست و چه تاثیری در فروش دارد؟
نحوه کار بازاریابی درونگرا
بازاریابی درونگرا مانند هر بازاریابی دیگری یکسری روند مخصوص به خود را دارا است. که در زیر به آنها اشاره خواهیم کرد.
1- جذب کاربر
در این مرحله شما باید کاربر یا مشتری بالقوه خود را جذب کنید اما نه به هر قیمتی. باید توجه داشته باشید که شما دو کانال توزیع بسیار مهم را برای جذب کاربر دارید. آنها موتور جستجوی گوگل و شبکههای اجتماعی هستند که اگر شما برای بهترین حضور آماده باشید نیاز به نگرانی برای این مرحله نیست. شما باید بتوانید مشتری خود را بشناسید تا بر اساس آن، یک استراتژی محتوای قوی حاضر کنید. لازم به ذکر است که محتوای خود را طوری تولید کنید که بدانید به دست افراد درست میرسد.
2- تبدیل مشتری به سرنخ
وقتی مخاطب وارد سایت شما شد باید به او سرنخ بدهید تا در نهایت بتوانید محصول خود را بفروشید. برای شروع نیاز است که به همراه فراخوان عمل کاری کنید که مشتری اطلاعاتی از جمله ایمیل، شماره تلفن، شماره موبایل و … به شما بدهد تا بتوانید با او ارتباط بگیرید.
3- نهایی شدن خرید
در این قسمت شما باید تلاش کنید تا مشتری شما از شما خرید را انجام دهد. اینکار با پیگیری سرنخها اتفاق میافتد. اما نیاز است بدانید که نباید زیاد پیگیری کنید. پیگیری بیش از حد شما باعث شود که مشتری عصبانی شده و کلا از دایره مشتریان شما خارج شود.
4- خوشحال کردن مشتری
در این مرحله شا باید توجه زیادی داشته باشید. چرا که بیشتر کسب و کارها این مرحله را فراموش میکنند. در این مرحله شما باید کاری کنید که مشتری شما پس از خرید همچنان مشتری شما بماند و وفاداریاش افزایش پیدا کند. با این کار او شما را به همه معرفی خواهد کرد و باعث میشوند که مشتریان بیشتری سمت شما بیایند. امیدوارم از این مطلب لذت برده و به شما کمک کرده باشد. اگر سوالی دارید خوشحال میشویم با ما در قسمت نظرات در میان بگذارید.]]>
دیدگاهتان را بنویسید