هر کسبوکاری که شما داشته باشید، در هر فضایی و به هر شکلی. هدف اصلی جلب نظر مشتری و فروش بیشتر است. اما اینکه چطور و با چه ترفندی به این مهم برسیم موضوع امروز ما است. در واقع شما با رعایت چند قانون کوچک میتوانید میزان فروش خود را بالا برده و به این ترتیب کسبوکاری موفق داشته باشید.
در حال حاضر که شما در حال مطالعه این مطلب هستید قطعا در جذب مشتری به مشکل خوردهاید! هرکسی در هر شغلی ممکن است این اتفاق را تجربه کرده یا تجربه کند. اما مهم نحوه پرداختن به این موضوع و حل این مشکل است. اینکه چطور بتوانیم با مشکلات خود در سرکار برخورد کنیم و مچ آنها را بخوابانیم.
این را بدانید که تمام تقصیر به گردن شما نیست و عوامل گوناگونی در این امر دخیل هستند، اما مهمترین نکته خود شما هستید.
از این نکات بگذرید که اجناس گران شده یا مشتریان دیگر پولی برای هزینه کردن در کسبوکار شما ندارند. این شما هستید که از همه بیشتر به مشکل خود آگاهید و میتوانید اولین نفر و البته مهمترین کسی باشید که به خود کمک میکند. کسبوکارهای کوچک معمولا با مشکلات زیادی روبرو هستند، چرا که کلیه امور به عهده خود آنها است. یک فرد ممکن است همه کارها را به تنهایی انجام دهد و با سرعت زندگی امروز قطعا وقت کم میآورد. عوامل متعددی هستند که می توانند در جذب مشتری موثر باشند.
یک سوال مهم که پاسخ آن میتواند به شما کمک زیادی کند.
چرا مشتری در بازار با این همه کسبوکار مشترک باید از شما خرید کند؟
این سوال را ابتدا از خود و سپس از اطرافیان بپرسید. پاسخ این سوال به شما کمک زیادی میکند تا ابتدا خود و سپس کسبوکار خود را بیشتر بشناسید.
هویت بصری اصلی که باید به آن توجه کرد
در اولین گام چیزی که باعث خواهد شد تا مشتری شما به سمت شما حرکت کند در واقع فضایی است که برای او طراحی شده است. دیزاین شما اولین چیزی است که در چشمان مشتری برق میزند و او را وادار میکند پشت ویترین شما بایستد، قدم بعدی کالایی است که شما به مشتری ارائه میدهید. خوب دقت کنید. شما باید ویترین خود را طوری طراحی کنید و کالایی داشته باشید که مشتری را مجبور کند وارد مغازه شما شود. احساس نیاز کردن در مشتری باعث خواهد شد تا او به راحتی و با پای خود به سمت شما بیاید و این اولین قدم شما است که به درستی و به جا برداشته شد و موفق بودید.
به مشتری چیزی نفروشید
خب بیایید مرحله به مرحله پیش برویم، ممکن است شما ساعتها مشتری خوبی نداشتهاید و اگر کسی وارد مغازه یا کسبوکار شما شده پس از یک بازدید کوتاه آنجا را ترک کرده است. ابتدا بگذارید مشتری شما راحت باشد و هیچگاه سعی نکنید در برخورد اول مانند یک فروشنده عمل کنید. اصلا از ابتدا تصمیم بگیرید به او چیزی نفروشید. این کار باعث میشود تا شما خیلی راحتتر به سراغ مشتری بروید و با او برخورد داشته باشید. هیچگاه فراموش نکنید مشتری شما تیزهوش است و به محض کوچکترین احساسی فورا به دنبال راه خروج میگردد اما به محض دریافت سیگنالهای مثبت از طرف شما گارد خود را راحتتر باز میکند.
شما به پول مشتری و مشتری به محصول شما نیاز دارد
در واقع اکثر مشتریان شما قدرت خرید دارند اما رغبتی برای خرید در حال حاضر در خود حس نمیکنند. این وظیفه شماست تا این احساس را نه به عنوان یک فروشنده بلکه به عنوان یک دوست به آنان منتقل کنید و در آنها احساس نیاز ایجاد کنید که آنها به محصول شما احتیاج دارند و این تنها فرصت آنها است و اگر این فرصت را از دست دهند ممکن است هیچگاه چنین فرصتی پیدا نکنند. شما باید حواستان را جمع کنید، چرا که الان وقت خوبی است تا خدمات خود را در اختبار مشتری بگذارید.
احساسات خود را کنترل کنید
اگر غذا نخوردهاید، اگر با همسرتان جر و بحث داشتهاید، اگر به قرار تفریحی با دوستان نرسیدهاید، اگر سلامت فیزیکی مناسبی ندارید، اگر چک شما برگشت خورده، اگر کرایه مغازه یا خانه را ندادید، اگر کشتیهایتان غرق شده است، این اگرها و هزار و یک اگر دیگر موجب میشود تا شما به نوعی احساسات خود را بروز دهید و این کار بروز احساسات شما باعث میشود تا مشتری شما مانند پروانهای پرواز کند و شما فقط نظارهگر باشید. یادتان باشد اینجا محل کار است و شما باید به مهمترین رسالت خود که جلب مشتری و فروش است توجه کنید و همه چیز را پشت در مغازه جا بگذارید.
جدول T را هیچ گاه از یاد نبرید
این جدول، جدولی است که شما به راحتی میتوانید در مورد هرچیزی آن را حتی در ذهن خود رسم و برای آن تصمیم گیری کنید. کافی است در یک طرف مزایا و در طرف دیگر T معایب را یادداشت کنید. به همین راحتی. به طور مثال قصد دارید تا طراحی مغازه خود را عوض کنید. باید تمامی مزایای این کار را در یک طرف و معایب آن را در طرف دیگر یادداشت کنید. این طور میتوان خیلی راحت در مورد هرچیزی تصمیم گرفت.
مثالی دیگر. در مورد سوالی که ابتدای این متن مطرح شد یک جدول تشکیل دهید. «چرا مشتری باید از شما خرید کند؟» گفتیم که این سوال را از خود و از اطرافیان خود و حتی مشتریان بپرسید. دلایل خرید از شما را میتوان مزایا برشمرد و دلایل عدم خرید از سایرین را میتوان جزو معایب قلمداد کرد. به این صورت شما میتوانید روی مزایا تاکید کنید و سعی کنید هیچگاه به سمت معایب حرکت نکنید تا در گودالی که بقیه گیر کردهاند گیر نیفتید.
شما مشتری خود باشید
نکته مهمی که شاید خیلی از صاحبان کسبوکار در نظر ندارند این است که زاویه دید خود را تغییر دهید و سپس به کسبوکار خود نگاه کنید. اگر این کار را کردید از خود سوال کنید از چه مغازهای خرید کنم و اگر پاسخ شما به مغازه و کسبوکار خود بود که پس نتیجه خوبی حاصل شده است، اما اگر پاسخ سوال شما منفی بود، به دنبال چرایی آن باشید و وقتی خود شما حاضر نخواهید شد از مغازه خودتان خرید کنید چطور انتظار دارید که مشتریان از شما خرید کنند.
البته نا امید نباشید. در صورت منفی بودن پاسخ جوابهای شما حائز اهمیت است. چرا که کلید بسیار مهمی در مورد چرایی عدم فروش شماست و قطعا شما را به سمت برطرف کردن دلایل عدم فروش پیش میبرد.
ایجاد وجه تمایز
شما در یک مرکز فروش قرار دارید که کلی کسبوکار دیگر نیز آنجا هستند و رقابتی شدید میان همه صاحبان کسبوکار وجود دارد. چطور میتوان در این بازار رقابتی شدید پیروز شد؟
پاسخ شما درست است. هنگامی که بتوانید با ایجاد تمایز میان کسبوکار خود و بقیه خود را بیشتر از سایرین در دید مشتریان قرار دهید. حال این قضیه به چه شکلی امکان پیدا میکند؟ در مورد طراحی فضای محل صحبت کردیم. این بار نوبت شخص است. فروشنده یا فروشندگان به عنوان مهمترین عاملان فروش هستند و کسانی هستند که با مشتری ارتباط مستقیم دارند. نوع برخورد آنان و پوشش دو رکن اصلی است و تکنیکها و خلاقیتهایی که فروشندگان میتوانند از آنها برای فروش بیشتر استفاده کنند ارکان فرعی را تشکیل میدهد.
نتیجه گیری
در این مقاله سعی شد تا عوامل مهم در عدم فروش مناسب به صورت خلاصه ذکر شود تا بتوانید آنها را تیتروار و خیلی سریع در زمان کم مطالعه کنید. عوامل مهمی که میتوانند به راحتی و یا صرف هزینه کم و یا بدون هزینه برطرف شوند و شما را در فروش بهتر کمک کنند.
البته به همین جا و همین مقاله بسنده نکنید. مقالات و مطالب گوناگونی وجود دارد که میتواند در این زمینه به شما کمک کند. امیدوارم توانسته باشیم مطلبی مفید را برای شما به اشتراک گذاشته باشیم.
منبع: MIZ
دیدگاهتان را بنویسید